English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4400 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
power surge U برق ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surge U خروشان بودن
surge U حرکات افقی اب دریا
surge U سر دادن
surge U ضربه
surge U ضربان
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U شل کردن طناب
surge U تحت کشش نگهداشتن
surge U موج زدن
surge U موج بلند
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
surge U موج خروشان
surge U جریان سریع وغیرعادی
surge U برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge U موج غلتان
surge U موجداربودن
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
line surge U جریان سریع و غیرعادی خط
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
surge chamber U مخزن تعادل
surge protector U محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
surge impedance U ناگذرایی ماهیتی
voltage surge protector U محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
surge electrode current U جریان نابهنجار الکترد
A surge of anger rushed over me . U سرا پایم را فرا گرفت
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
power U زور
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
useful power U قدرت مفید
useful power U توان مفید
e. power U قوه مجریه
e. power U نیروی اجرایی
power up U برق
power up U روشن کردن
outside power U جریان خارجی
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U قوه [ریاضی]
in power U صاحب مقام
in power U دارای اختیارات
will-power U عزم راسخ
power on U روشن کردن
will-power U تصمیم
will-power U اراده
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
will power <idiom> U قدرت
power down U قطع برق خاموش کردن
power down U قطع نیرو
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power saw U اره ماشینی
power saw U دستگاه اره
will to power U قدرت خواهی
will-power U قدرت اراده
power U توان [ریاضی]
power U قدرت
power U قوه یا توان
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U دولت
power U اقتدار و اختیار
power U راندن
power U قوه
power U انرژی
power U توانایی
power U شدت
power U قدرت نیرو
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U برتری
power U توان نیرو
power U برق
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U قدرت دیدذره بین
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U زور بکاربردن
power U توان برقی
power U نیرو
power U توان
power U دستگاه برقی
power U برقی
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U خاموش کردن یک وسیله
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U توان از دست رفته
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U حذف توان کامپیوتر
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power supplay U منبع تغذیه
power supplay U منبع قدرت
power structure U ساخت قدرت
power stroke U مرحله قدرت
power steering U فرمان خودکار
power shovel U بیل مکانیکی
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power volleyball U والیبال قدرتی
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power blower U دمنده برقی
power spectrum U طیف توانی
power consumption U مصرف قدرت
power source U منبع قدرت
power consumer U مصرف برق
power transmission U انتقال قدرت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret U برجک برقی
power unit U پیش راننده
power cable U کابل قدرت
power user U کاربر پیشرفته
predictive power U قدرت پیش بینی
pulling power U نیروی کشش
tractive power U نیروی کشش
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
radiant power U شاره تابان
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power transmission U انتقال انرژی
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power cable U کابل جریان قوی
power supply U منبع تغذیه
power supply U منبع انرژی
power supply U تامین کننده برق
power supply U مبدل برق
power circuit U مدار توان
power brake U ترمز سروو
power system U شبکه نیرو
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power test U ازمون قدرت
power transformer U مبدل تغذیه
reactive power U توان هرز
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power distribution U پخش قدرت
power installation U تاسیسات جریان قوی
power jack U جک
power law U قانون توانی
power level U تراز توان
power function U تابع توانی
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power dive U شیرجه
power endurance U توان استقامت
power factor U ضریب توان
power factor U ضریب قدرت
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel U سوخت
power function U تابع توان
power loss U اتلاف توان
power loss U تلف قدرت
power outege U قطع برق
power output U توان خروجی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power pack U جعبه تغذیه
power play U نقشه تهاجمی
power play U حمله دسته جمعی
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power function U تابع قدرت
power politics U سیاست زور
power rammer U زمین کوب مکانیکی
power outege U قطع قدرت
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power loss U گمگشتگی قدرت
power dissipation U اتلاف قدرت
power consumption U مصرف برق
power mains U شبکه جریان قوی
power mains U شبکه نیرو
power forward U فوروارد قوی
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power of production U نیروی تولید
power of reservation U حق اعتراض
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power shovel U ماشین خاک کش
reactive power U توان غیر فعال
power cut U قطعبرق
power failure U قطع برق
power cut U قطع برق
power blackout U رفتن برق
power failure U رفتن برق
power cut U رفتن برق
solar power U نیروی خورشیدی
power outlet U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets U پریز ها
power blackout U قطع برق
Recent search history Forum search
3ترجمه كلمه زايش به انگليسي مثلا زن توانايي زايش دارد
1سه ساکته برقی را چه میګوید؟
1رسانایی هم ارز چیست
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
2obliged is an adjective but you translated as a verb
1بند برق
0Oscillating Wave Surge Converter
0power walk-in
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com